یه جای دنج واسه خودم پیدا کردم (یه کوچولو سرده ولی قابل تحمل و خوبه) و کوله م و بند و بساطمو پهن کردمو و یه اسپرسو و شیر گرفتم  و الان تقریبا دوساعت و خورده ایه که مشغول کارمم شدیدا و تا ساعت 8 ام احتمالامیمونم و همچنان مشغول خواهم بود(اگه هشت بیرونم نکنن تا هر وقت بشه میمونم ولی فکر نکنم بشه)

 

صبح بیدار که شدم گوشیمو روشن کردم و یه چک کردم ببینم چه خبر بوده تو اون تایم شبانه که خواب بودم و خاموش بوده که دیدم خبر خاصی نبوده خداروشکر طبق معمول

در همون هین دیدم گردنم گویا تو طول خواب بد افتاده و گرفته و نمیتونم تش بدم،پس سریع تا بدنم هنوز گرمه و از تخت نیومدم پایین که سرد بشه، گوشیمو گذاشتم رو فلایت مود  و طبق معمول اینجوروقتای خودم، صاف سر و شونم رو گذاشتم رو بالش و دستامو کنار بدنم صاف گذاشتم و طاق باز خوابیدم  یه نیم ساعت دیگه تا وقتی بیدار میشم گردنم وا شده باشه. لازم به ذکره که اگه اینکارو نکنم تا فردا صبحش گردن و کتف و شونم مثل آدم آهنیا باقی میمونه و دردشم که دیگه بماند

خلاصه که نیم ساعتم شد یه ساعت و بیدار شدم دیدم حالم خوبه خداروشکر

گوشیمو آن کردم که دیدم یه تماس از دست رفته داشتم از یه شماره که نمیشناسمش

گوشی قدیمیمو(چون شماره های بیشتری توش دارم) چک کردم ولی دیدم شماره هه تو دفتر تلفن اونم نیست

یه کوچولو ذهنم درگیر شد ولی بیخیال شدم و پاشدم به زندگیم رسیدم

مثل یوزپلنگ یا شایدم چیتا! با سرعت میدویدم و کارامو راس و ریس میکردم چون فردا صبح باس برم ترمینال و برگردم خونه

تایمم همونجوری گذشت تا همین سه ساعت پیش که رسیدم به این پناهگاه تازه کشف شده و مشغول کارام شدم

باز گوشیمو گذاشتم رو فلایت مود تا همین چند لحظه پیش که قصد کردم پاشم برم دستشویی که هم یه حالی به مثانه ی زبون بسته م داده باشم هم یه جاومکانی عوض کرده باشم و بادی به کله م بخوره و باز برگردم با انرژی و تمرکز بیشتر سر کارم

بلند که شدم گوشیمم آن کردم که با خودم ببرم که دیدم باز یه تماس از دست رفته داشتم تو این سه ساعت

شماره رو میشناختم ولی گیج بودم بامن چیکار داره که زنگ زده

ترسیدم نکنه اینجا باشه

گفتم ولش کن خاموش میکنم گوشیو تا فردا که برگردم خونه

تو همین فکرا بودم که اس ام اس اومد از همون شخص و نوشته بود که سلام من من جان فلانی زنگ زده بهم گفته بهت بگم که فلان چیز شده و اینا

 

 

 

خدایا من میترسم

من خیلی میترسم

قیافه م سخت و سنگین و محکمه و میخندم

خودمم محکمم درسته

ولی فقط تو میدونی که تو قلبم چقدرررر میترسم

من  تو همین لحظه بازم چشمامو بستم و تو خودم جیغ کشیدم و از ترس لرزیدم و دویدم و فرار کردم

نمیدونم چندصدمتر یا کیلومتر دویدم ولی تاجایی که نفس داشتم و تو دهنم مزه ی خون بیاد تو خودم دویدم از ترس و جیغ کشیدم

و حالا چشامو باز کردمو از خودم اومدم بیرون و دارم تایپ میکنم

 

خدایا میشه منو بغل کنی

میشه اونقدر محکم بغلم کنی که آرامشو بفهمم و احساس امنیت کنم؟!

همیشه محتاجتم خدا ولی الانا بیشتر از همیشه

این دختره پرروی سرسختو مثل یه گنجشک که زیر بارون مونده و بی پناهه رو بگیر تو بغلتو سرشو محکم بچسبون به سینه ت لطفا

خدایا خدایا خدایا


مشخصات

آخرین جستجو ها